حضرت زهراعلیها السلام فرمودند: پدرم رسول خدا صلىالله علیه و آله بر من وارد شد در حالى که مهیاى خواب بودم. حضرت فرمودند: اى فاطمه نخواب مگر بعد از آن که چهار عمل را به جاى آورى. اول این که: ختم قرآن کنى، دوم آن که: پیامبران را شفیعان خود گردانى ، سوم این که ، مؤمنین را از خود خشنود گردانى ، چهارم آن که: حج و عمره کنى.
حضرت این را فرموده و اقامه نماز کردند ، من صبر کردم تا نماز پدرم تمام شد. سپس پرسیدم یا رسول الله، مرا به چهار چیزى امر فرمودید که در این مدت زمان، قدرت انجام آنها را ندارم.
پدرم تبسمی کرده ، فرمودند: هرگاه سه مرتبه سوره «اخلاص» را بخوانى گویا ختم قرآن کرده اى، و هرگاه صلوات بفرستى بر من و پیامبران پیش از من ، همه ما شفیعان تو خواهیم بود و هرگاه براى مؤمنین استغفار کنى پس تمامى ایشان از تو خشنود مىشوند ، و هر گاه بگویى «سبحان الله و الحمدلله و الله اکبر» مثل این است که حج و عمره انجام داده باشى.
مرحوم آخوند ملاعلى همدانى رحمة الله علیه ، حکایت نموده اند که: روزى پیرمردى جهت حساب خمس و زکوة نزد من آمد ، متوجه شدم که از آن پیرمرد بوى عطر عجیبى به مشامم مىرسد که تا به حال نظیر آن را استشمام نکرده ام. از او پرسیدم از چه عطرى استفاده مىکنى؟ گفت: این بوى خوش ، قصه اى دارد که تاکنون آن را براى احدى نقل نکرده ام. قصه این است که شبى در عالم خواب پیامبر خدا صلى الله علیه و آله را زیارت نمودم ، در حالى که آن حضرت نشسته بودند و حدود ده یا بیست نفر اطراف ایشان حضور داشتند و من هم در آن مجلس بودم.
حضرت فرمودند: کدامیک از شما بر من زیاد صلوات مىفرستید ؟ مىخواستم بگویم که من زیاد صلوات مىفرستم ، اما ساکت شدم. بار دوم پرسیدند: باز هم کسى پاسخ نگفت . براى بار سوم حضرت فرمودند: کدام یک از شما بر من زیاد صلوات مىفرستد؟ مىخواستم بگویم من ، که با خود فکر کردم شاید دیگران بیشتر از من صلوات مىفرستند. پس آنگاه پیامبر اکرم ، صلى الله علیه و آله، بلند شده و خطاب به من فرمودند: شما بر من زیاد صلوات مىفرستى ، و مرا بوسید ؛ از آن پس این بوی عطر از من استشمام می گردد.
پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله فرمودند: اى مردم ، با اطاعت خدا به خدا نزدیک شوید تا این که خداوند شما را به خیر برساند... و از اموال خودتان در حقوق لازمه انفاق کنید. در این حال ، مردم بلند شده و عرض کردند اى رسول خدا بدن ما ضعیف است و مال و منالى هم نداریم که بذل و بخشش کنیم، پس چه کنیم؟
حضرت فرمودند: صدقات قلبى و زبانى بدهید. باز مردم سؤال نمودند : چگونه صدقه بدهیم؟ حضرت فرمودند: صدقات قلبى ، این است که محبت خدا و محمد رسول خدا و على ولى خدا و همه کسانى که براى قیام در راه دین خداوند انتخاب شده اند ( ائمه معصومین ، علیهمالسلام،) و محبت پیروان آنها و کسانى را که از دوستداران شیعیان هستند در دلتان ایجاد کنید. اما صدقات زبان ، این است که مشغول به ذکر خداوند باشید و صلوات بر محمد و آلش بفرستید ، زیرا خداوند شما را به واسطه ی این اعمال به بهترین درجات مىرساند.
روزى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله از راهى عبور مىکرد. در راه شیطان را دید که خیلى ضعیف و لاغر شده است. از او پرسید: چرا به این روز افتاده اى؟ گفت: یا رسول الله از دست امت تو رنج مىبرم و در زحمت بسیار هستم . پیامبر فرمودند: مگر امت من با تو چه کرده اند ؟ گفت: یا رسول الله امت شما شش خصلت دارند که من طاقت دیدن و تحمل این خصایص را ندارم . اول این که هر وقت به هم مى رسند سلام مىکنند. دوم این که با هم مصافحه ( دست دادن) مى کنند. سوم آن که ، هر کارى را که مى خواهند انجام دهند ان شاء الله مى گویند ، چهارم از این خصلتها آن است که استغفار از گناهان مى کنند ، پنجم این که تا نام شما را مى شنوند صلوات مىفرستند و ششم آن که ابتداى هر کارى « بسم الله الرحمن الرحیم» مى گویند.
پیامبر خدا فرمودند: دوست دارید شما را به بخیل ترین ، کسل ترین ، عاجزترین ، دزدترین و جفاکارترین مردم راهنمایى کنم ؟ بخیلترین مردم کسى است که هنگام ملاقات با مسلمانى به او سلام نمىکند ، کسلترین مردم کسى است که در عین صحت و سلامتى و فراغت خاطر ، خداى خود را حمد و ستایش نمى کند ، دزدترین مردم کسى است که از نمازش مى دزدد ، جفاکارترین مردم کسى است که نام مرا بشنود و صلوات بر من نفرستد و عاجزترین مردم کسى است که قدرت و توانایى دعا کردن را ندارد.
منبع:
برگرفته از کتاب حکایتهاى شنیدنى از فضائل و آثار صلوات